"وقتی در عشق ورزیدن احساس ناتوانی می کنی و وقتی احساس می کنی که هیچ کس نمی تواند
دردهایت را التیام بخشد یا خیلی تنهایی:
به یاد بیاور دوست من...
خدا می تواند...
وقتی احساس می کنی به خاطر گناهانت قابل بخشش نیستی و هیچ کس نمی تواند تورا دوست
بدارد:
به خاطر بیاور نازنینم...
خدا می تواند...
وقتی فکر می کنی هیچ کس غم های دلت را نمی فهمد و احساس نمی کند:
بدان خوب من...
خدا می تواند...
وقتی به بن بستی رسیدی که حس کردی هیچ کس صدایت را نمی تواند بشنود:
مطمئن باش یار من...
خدا می تواند...
و سرانجام وقتی هیچ کس به تو عشق نمی ورزد و نمی تواند تو را آنطور که هستی دوست بدارد:
بهترینم...
خداوند می تواند...
تا ابد..."
زیبا بود
ولی من مطمئنم که تو در زندگی هیچ گناهی نکردی و نخواهی کرد.
تو معصوم و پاکی و ایم مایه افتخار هر کسی است که تو را میناسد و خواهد شناخت
بی روی تو ، راحت ز دل زار گریزد
چون خواب ، که از دیده ی بیدار گریزد
در دام تو یک شب دلم از ناله نیاسود
آسودگی از مرغ گرفتار گریزد
از دشمن و از دوست گریزیم و عجب نیست
سرگشته نسیم از گل و از خار گریزد: