کلبه تنهایی

به نام آن که اشک را سردار عشق آفرید

کلبه تنهایی

به نام آن که اشک را سردار عشق آفرید

عشق ... تنهایی ... بودن...

به چه می نگری ….

عشق …تنهایی …بودن …..

همه از یک جنس اما محتوایی متفاوت …

رسوایی ….رسوایی دل …

دل …. دل رسوا ….

بنگر که کدامین ارجح تر است … رسوایی دل ..دل رسوا …

و آنگاه عشق …

باید اول رسوا شد …رسوای خویشتن …تا به عشق رسید …

غم تنهایی ….هستی …تنهایی ..نیستی ..تنهایی …

عشق در درون است …همراه با خود …همراه با همان تنهایی …

عشق ذات تنهایی است …تنهایی ذات عشق نیست …ثمره عشق تنهایی است نه ثمره تنهایی عشق ….

تنهایی عادت می آورد …

تنهایی این نیست که معشوق در دسترس نباشد ….

تنهایی این است که یکی با تو ادغام می گردد …نفوذ می کند …جزو ذات تو می گردد

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد