کلبه تنهایی

به نام آن که اشک را سردار عشق آفرید

کلبه تنهایی

به نام آن که اشک را سردار عشق آفرید

انتظار

در غروب رفتن تو لحظه هایم را شکستم

زیر بارون جدایی با خیال تو نشستم

پشت شیشه روز و شب دل به بارون می سپارم

من برای گریه هایم چشمه ها رو کم می آرم

انتظار با تو بودن منو از پا در می آره 

                  ترس از این دارم که بی تو تا ابد چشام بباره 

                

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد