کلبه تنهایی

به نام آن که اشک را سردار عشق آفرید

کلبه تنهایی

به نام آن که اشک را سردار عشق آفرید

خواستم... نخواستی

خواستم با تو باشم نخواستی ،  

خواستم مونس و یارت باشم نخواستی ،
خواستم برای همیشه در کنارت باشم نخواستی  

خواستم هم گام و هم نفس روز های تنهایی ات باشم نخواستی ،
 خواستم پذیرای نگاه مهربانت باشم نخواستی ،  

خواستم قلبم را به یادگار تقدیمت کنم باز هم نخواستی نخواستی ، هیچ کدام را نخواستی و نخواستی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد