کلبه تنهایی

به نام آن که اشک را سردار عشق آفرید

کلبه تنهایی

به نام آن که اشک را سردار عشق آفرید

عشق زندگیم

‎پسرداشتن حس شیرینیه...

‎دنیای معصوم و کودکانه اش به من که زن هستم حس آرامش عجیبی میده...

‎وقتی که از همه مردهای زندگیم ناامید میشم وبه یه گوشه پناه میبرم، یه مرد کوچولو میاد پیشم که نه شوهرمه،نه پدرم و نه برادرم. اون تنها عشق زندگی منه که با دستهای کوچولوی مردونش موهامو نوازش میکنه و برای اینکه غصه هامو فراموش کنم با صدای قشنگش  توی گوشم میگه  : مامان ،امروز موهایت چقدر قشنگ شده...  و توی اون ثانیه هاست که من اوج میگیرم و با عشق زندگیم از ته دل میخندم... آره... عشق زندگی من اون چشمها ی قشنگ مردونس که با نگاهش فریاد میزنه : مامان، عاشقتم...... و من با تمام پوست و گوشت و خونم عشقشو احساس میکنم...  

‎پسرم،نفسک،مهیارم، عاشقتم

نظرات 1 + ارسال نظر
م.خ. شنبه 1 آبان‌ماه سال 1395 ساعت 08:21 ق.ظ

چه دوست داشتنی
ازش تا می‌تونی لذت ببر
چون شیرینترین زمان یک بچه همین سالهای عمرش هست
مراقب خودت و مهیار باش
بهترین‌ها نثارتان

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد